من با افتخار یک محارب ، مرتد، برانداز رژیم، مبلغ علیه نظام جمهوری اسلامی هستم!

 پاینده ایران,مرگ بر وطن فروشان تجزیه طلب

۱۹ آذر ۱۳۸۸

سالروز جهانی حقوق بشر را به ایراندوستان عزیز تسلیت میگویم!

بعد از 32 سال، انقلابی ( شورش!) که به بهانهء احیای حقوق بشر در ایران صورت گرفته بود، تبدیل به حکومتی شد که ظالمانه ترین و دیکتاتور ترین حکومت در تاریخ بشریت لقب گرفت. امروز جمهوری ننگین اسلامی ایران، این زالوی خون آشام که به خون ملت ایران زنده است، با شدت هر چه تمام تر همهء قوانین حقوق بشر را زیر پا میگذارد. هموطنان ما در زندانهای دژخیم جمهوری اسلامی زیر شکنجه های قرون وسطی ای جان می سپارند. زنان در ایران اسلامی هیچگونه حق و حقوق اجتمایی ندارند و دانشجویان؛ مبلغان علیه نظام و براندازان رژیم خوانده میشوند. کارگران با شرف ایرانی که با گوشت و پوست و خون جگر زندگی فقیرانه ای را تدارک دیده اند، بدون حقوق ماهانه، برای تکه ای نان اعتراض میکنند و در آخر شلاق نصیبشان میشود. دیگر ادیان کافر خوانده می شوند و به دستور دولت خانه هایشان ویران میشود و آوارهء کشورهای دیگر میشوند. و همهء این داستانها در حالیست که بیش از 2500 سال پیش کورش کبیر از همین کشور ایران برای اولین بار در دنیا منشور حقوق بشر را پایه گذاری و تدوین کرد تا امروز همهء مردم دنیا در آسایش و آرامش زندگی مسالمت آمیزی داشته باشند و شوربختانه ما ملت ایران، در حسرتش آواره ترینیم ( حقوق بشر!). جمهوری اسلامی دشمن کورش کبیر و اهداف ایشان است. و برای نابودی تاریخ و تمدن ایران آمده است. اما همانطور که همیشه پایان شب سیه سپید بوده است، باید منتظر بود که همین روز ها بالاخره حق به حقدار برسد و بار دیگر بعد از 32 سال شاهد اجرای قوانین حقوق بشر در مملکت عزیزمان باشیم.

۳ نظر:

شبنم گفت...

با سپاس از مطلبت آقا فريد. اما واقعا به نظر تو اين امكان داره كه ما روزي شاهد برقراري حقوق بشر و دموكراسي در ايران باشيم؟ من شخصا عقيده ام بر اينه كه بافت و ساختار اجتماعي ايران با دموكراسي ناب سازگار نيست. به قول چرچيل ما دو مولفه اصلي استثمار شدن رو داريم كه همون اكثريت نادان و اقليت خائن هستش. البته طبيعتا در دنياي معاصر بايد از استعمار و استثمار فكري و قانوني اسم برد نه معناي كلاسيك اون. به هر حال من به شدت نااميد هستم كه روزي شاهد برقراري دموكراسي ناب در ايران باشم يا به عبارت بهتر اميدي به اين ندارم كه برقراري دموكراسي در ايران در نهايت منجر به برقراري حقوق بشر و اعاده غرور و كيان ملي ما بشه. اميدوارم كه استدلال من اشتباه باشه اما به هر حال اين چيزيه كه منو نگران ميكنه براي همين در درونم هميشه ناخودآگاه به دنبال گزينه ديكتاتوري صالح هستم كه حداقل براي 30 سال به بازسازي سيستم ارزشي و اخلاقي جامعه ايران در كنار ساير كاستي ها مشغول باشه و بعد از اون كه بستر جامعه آماده شد شايد بشه حرف از دموكراسي زد اما آيا واقعا اين امر هم در عمل امكانپذيره؟ اون هم بعيد ميدونم. به هر حال شايد اين صحبتهاي من به طور مستقيم با اين مبحث شما كه حقوق بشر بود مرتبط نباشه كه بابت اون معذرت ميخوام اما واقعا دلم ميخواد در اين رابطه با مردم گفتگو كنم و بدونم كه هر كسي چي فكر ميكنه. البته افرادي كه فكر ميكنند نه افرادي كه فقط طوطي وار يك سري شنيده ها و خونده ها رو بدون تجزيه و تحليل تكرار ميكنند. اگه تونستي مطلبي در اين رابطه در وبسايتت باز كني كه افراد نظرات خودشون رو مطرح كنند حتما مفيد خواهد بود. در هر صورت موفق باشي.

Farid Farkhondeh kish گفت...

شبنم جان
بخاطر حسن توجه شما به وبلاگ آنتی اسلام بسیار سپاسگزارم. در جوابتان رای گیری رو توی وبلاگ قرار دادم تا من هم حس کنجکاوی ام در رابطه با نظرات هموطنان نسبت به وضعیت حقوق بشر در آیندهء ایران اندکی ارضاع شود. فکر میکنم همهء ملت ایران مثل من و شما دوست گرامی فکر میکنند و دوست دارند بدانند: آیا روزی خواهد رسید که ما هم رنگ « حقوق بشر» را در ایران ببینیم؟!

شبنم گفت...

من هم به نوبه خودم از توجه شما به پيشنهادم ممنونم و مطمئنم از اين به بعد فرصت زيادي براي گفتگو در رابطه با اين موضوع و موارد ديگه خواهيم داشت. پاينده باشي.