من با افتخار یک محارب ، مرتد، برانداز رژیم، مبلغ علیه نظام جمهوری اسلامی هستم!

 پاینده ایران,مرگ بر وطن فروشان تجزیه طلب

۲۲ تیر ۱۳۸۸

متن صحبتهای دکتر محسن سازگارا قسمت 12

سلام
یکشنبه 21 تیر ماه سال 1388 و 12 جولای سال 2009 میلادی صبح ایران.
من قبل از اینکه به بحث اصلیمون بپردازم یک سؤال رو جواب بدم و اون اینکه سؤال شده بود که «پنجشنبه که 5 بعد از ظهر تظاهرات به سبک ایرانی (به قول اون مفسر غربی) داریم، آیا اگر به مراکز سپاه، بسیج و یا نیروی انتظامی گل بخواهیم بدیم خطرناک نیست؟ آیا این امکان درگیری نداره؟» و بعضی ها گفتند «آیا این آشتی ملی نیست؟ با گل دادن به حکومت مثلاً بگیم که خوب حالا آشتی شد!» قسمت آشتی ملی اش باید بگم اتفاقاً ما هم همینو میخوایم. ما میخوایم بگیم که با بچه های واقعی سپاه، با بچه های واقعی بسیج و نیروی انتظامی که جزء ملتند و از ملتند، با اینا که جنگی نداریم. خیلی هاشون خودشون و خانواده هاشون سر پشت بوم شب الله اکبر میگن؛ تو مناطقی نقل شده حتی تلویزیون CNN نقل کرده تو شهرکهایی که سپاه ساخته و پرسنل سپاه هستند، سر پشت بوم الله اکبر میگن. و بنابراین ما با اونها مشکلی نداریم و اتفاقاً همین رو میخوایم بگیم ولی اینکه آیا اگر گل بدیم خطرناکه؟ تحلیل و برآورد نشون میده که بسیار بسیار بسیار احمقانه خواهد بود برای حکومت اگر بخواد که جوون یا بچه یا پیرزن یا مرد یا زنی رو که داره میره جلو و گل میخواد بده به یه نگهبان دم کلانتری یا دم مقر سپاه یا جلوی پاش بگذاره یا پای دیوار بگذاره، قرار باشه با تیر بزنن یا با باتوم حمله بکنن. امکانش بسیار ضعیفه؛ اگر هم چنین حماقتی رو حکومت بکنه گور خودشو کنده. ولی معذالک باز هم من خواهشم و توصیه ام اینست که پنجشنبه وقتی ساعت 5 بعد از ظهر از خونه میایین بیرون، که حتماً بیایید بیرون، بیایید بیرون و بگذارید همه توی خیابون باشن، مهم نیست کجا میرین دیگه؛ مهم اینست که حرکت میکنین. ممکنه بستی بخورین، ساندویچ بخورین، به سمت سینما برین و قدم بزنین به سمت پارک برین، توی ماشینتون باشین، ولی مهم اینست که مردم همه بیان توی خیابون؛ نه در تهران بلکه تو همه شهرستانها و هرجا احساس کردین که امکانش است، دسته های پنجاه نفری، صد نفری، اگر امکانش بود دسته های بیشتری ممکنه به هم بپیونده و به اصطلاح هسته حرکت شکل بگیره. هرجا که امکانش بود V نشون بدین، پارچه سبز نشون بدین، علامت سبز، گل، برگ سبز و شعار به اندازه ای که خطر نیست. اونجام شعارها ممکنه تندتر هم بشه؛ این حرکت خیلی خیلی واجبه. من همینجا یک سؤال هم در درون همین سؤال جواب بدم که بعضی ها گفتند ما در همین تظاهرات به سبک ایرانی، تظاهرات عمومی پنجشنبه ها چون میبینیم نیروی انتظامی هست و ممکنه حمله بکنه، blitz demonstration (یا سبک برق آسا) میکنیم؛ آیا اشکالی داره؟ نه اصلاً اساساً تظاهرات برق آسا اختراع شده، درست شده برای جاهایی که حضور پلیسی سنگینه، (همونجوری که عرض کردم مثل نظامی های آرژانتین) فقط شعار میدین و پراکنده میشین. بنابرین حتی در درون تظاهرات عمومی مون و تظاهرات به سبک ایرانی پنجشنبه هامون هم اگر یک جایی حضور نیروهای انتظامی سنگینه میشه تظاهرات برق آسایی کرد، پنج دقیقه شعار داد و پراکنده شد. ولی اصل فعالیت تظاهرات برق آسا مال جوونترها و قبراقهاییست که در روزهای هفته باید دسته هایی تشکیل بدن، سازماندهی می خواد، دسته ها بهتر است از توی کمیته های شعار در بیاد که با همدیگه تمرین بکنند( این کمیته های شعارنویسی که شبها دارن کار میکنن). این برای اینست که از مترو و وسایل زیرزمینی سریع استفاده بکنن در سطح شهر جابجا بشن و نیروی سرکوبگر رو در طول هفته هم فرسایشش بدن ولی در آخر هفته ها که تظاهرات عمومی است، اگر یک جایی دیدید که نیروی انتظامی، نیروی سرکوبگر سنگینه، میشه از تاکتیک برق آسا استفاده کرد و اصل بر اینست که درگیر نشیم و زخمی و کشته کسی نشه. خوشبختانه در تظاهراتی که پنجشنبه گذشته انجام شد تا اینجا گزارشی از کشته شدن نرسیده و جالبه که گزارشهایی که ما دریافت کردیم در شهرهایی مثل تبریز، سنندج، دزفول، کرمانشاه، رشت، اصفهان، بابل، ساری، کرمان، شیراز و چند شهر دیگه (که ممکنه اسامیشونو من حالا هرچی به دست بیارم بهتون بگم) ما تظاهرات داشتیم، با کم و زیادش. این گستردگی باز یک موضوع جدیست که همه رو امن میکنه، هرچه گسترده تر و هرچه در سطح همه شهرها باشه، امنیت همه افزایش پیدا میکنه. من بازهم تأکید میکنم شهرستانها ممکنه که مشکل اطلاع رسانی داشته باشند، شهرهای کوچیک به خصوص مشکل شناخته شدن فعالینشونو ممکنه داشته باشند. باید که بهشون از طرق دستی، زمینی و اعلامیه اینها اطلاعات رو رسوند. اونجا یک تلفن معمولی و عادی میتونه اون شهرستان رو با خبر بکنه با ایماء و اشاره هایی که خودتون میدونین.
اما برگردیم به تظاهرات پنجشنبه، تظاهرات به سبک ایرانی که ممکنه توام با شعارهای شوخی، شادی و خنده باشه و توام باشه با شادی، نشاط، زندگی باشده در مقابل سوداگران و منادیان مرگ و وحشت، این هرچه گسترده تر، هرچه پخش تر، هرچه وسیعتر باشه، درواقع امکان سرکوب کمتر میشه. هرچه مردم بیشتر بیان، امکان سرکوب کاهش پیدا میکنه، به خصوص اینکه از حالا ما داریم میگیم که مردم به نیروهای انتظامی، پلیس، بسیج، سپاه گل خواهند داد و این درصد برخورد رو مطمئن باشید پایین میاره ولی شما در عمل برای گل دادن (ممکنه یک بچه کوچیک گل رو بگیره دستش ببره بده) احتیاط کنین، اگر دیدید فضا سنگینه و مثلاً اخطار میکنن از بیست قدمی کلانتری بهش نزدیک نشین، نکنین. گل رو تو همون خیابون بگذارید برید و در همه ی این فعالیتها، همه ی این فعالیتها من خواهشم این است که فیلم و عکس رو فراموش نکنید که یک پای جدی این مبارزات ماست. الان این شهرستانهایی که اسم بردم، جز رشت که فیلمی ازش بوده، دیگه فیلمی از جاهای دیگه دریافت نشده. این رو به عنوان یک وظیفه جدی یک کسایی در دستور کارشون قرار بدن و حتماً حتماً حتماً فیلم و عکس رو ضمیمه کار بکنید، برای اینکه اینجا فرستنده های بزرگ دنیا پخش میکنن و یکدفعه میشه تیتر یک دنیا و همه هم در جریان قرار می گیرن، ضمن اینکه تاریخ هم هست و برگشتش درواقع روحیه کودتاچی ها رو هم تضعیف میکنه.
اما از این سؤال بگذریم راجع به فعالیت فلج سازی حکومت که از برق شروع کردیم و کم کاری، من یک نکته کلی رو بگم. تمرکز روی برق، مخابرات و برنامه های کامپیوتری برای فلج سازی حکومت، تمرکزیست که بسیار بسیار حیاتیه در مرحله اول و اصولاً مبارزه ما برای فلج سازی حکومت کودتا چی ها، سه فاز داره و از سه مرحله میگذره: مرحله اول اونجاییست که از دست نخبگان برمیاد. مرحله اول اونجاییست که درواقع دست اندرکارای حرفه ای تر و فعال میتونن انجام بدن و کار برق، کامپیوتر و مخابرات رو مختل بکنن ومخابرات رو عاصی و فلج می کنن. مرحله دوم اونجاییه که مردم را دعوت میکنید به ندادن پول آب، برق، تلفن. مرحله سوم وارد فاز اعتصابات گسترده میشیم. من عرضم رو همینجا تموم بکنم، تا برنامه ای دیگه و پیروزی، خداحافظ شما باشه، به امید پیروزی بر کودتا چی ها.

ادامه متن روز یکشنبه:
سلام
بامداد یکشنبه 21 تیر ماه 1388 و 12 جولای سال 2009 میلادی به وقت ایران.
بحث دیروز ما مقدار زیادی سؤال ایجاد کرده که من با پاسخ به یکی دوتا از اونها وارد ادامه بحث میشم.
سؤال اول اینست که ما اگر شروع به فلج سازی کشور بکنیم، اقتصاد ایران به هم میریزه و دود به هم ریختن اقتصاد ممکنه به چشم همگان بره، به چشم مردم بره و آیا این کار جایزه یا نه؟ من ابتدا بگم که برنامه فلج سازی حکومت کودتا درواقع یک برنامه سه مرحله ایه که در پاره ای موارد یک یا دو مرحله اش باهم انجام میشه. این برنامه سه مرحله ای عبارت است از:
- مرحله اول انجام اون کارهایی که نقاط امن رو برای حکومت نا امن میکنه، دستگاههای دولتی، کارخانجات دولتی رو ناتوان میکنه و انجامش به دست افراد و فعالین خاصی ممکنه انجام بشه و یا با کمک بخشهای خاصی انجام بشه.
- مرحله دوم اون کارهاییست که همه مردم میتونن درش مشارکت کنند و بدون اینکه هزینه ای داشته باشه و یا مشکلی داشته باشه. مثل نپرداختن پول آب، برق، گاز، تلفن که بعداً بهش میپردازیم و سایر قبض های مردم.
- مرحله سوم مرحله ایست که با فلج سازی همه میتونن وارد اعتصاب بشن و سر کارشون نرن. بحث ما برای شروع این سه مرحله و اینکه آیا به اقتصاد کشور صدمه میزنه یا نمیزنه و نفع و ضررش چگونه است، باید از اینجا نگاهش بکنیم که وقتی دولتی، حکومتی، مشروعیت نداره، یعنی از یک طرف رأی مردم رو نداره. الان در کشور ما یک دولت کودتایی با تکیه به یک رأی اقلیت، آدمایی که وقتی اومدن تو خیابون همه ی کشور رو هم جمع کردن چهل هزار نفر بیشتر نبودند در شهر تهران، بعد از اعلام پیروزی آقای احمدی نژاد و روز بعدش که فراخوان کردن از رادیو و تلویزیون، چهار هزار نفر بیشتر نبودند، میخوان به زور به 30میلیون- 40میلیون آدمی که در اون طرف ایستاده اند حکومت بکنند. به لحاظ سیاسی، به لحاظ عقلی، عرفی چنین حکومتی مشروعیت نداره و وقتی مشروعیت نداره، مثل یک دولت اجنبی، مثل یک حکومت خارجی، یک قشون خارجیه که اومده و میخواد به گرده ملت سوار شه. بخش دوم مشروعیت یا Legitimacy درواقع، به پایه های تئوریک اون حکومت برمیگرده که درواقع جمهوری اسلامی بحث دین و دینی بودن و ولایت فقیه و فقه اسلامیه. خوشبختانه در این بخش سؤالهای بسیار روشن آقای کدیور و پاسخهای بسیار بسیار دقیق آقای منتظری نقطه عطف و نقطه بسیار مهمیست که حجت رو از جهت شرعی هم تمام کنه. انصافاً با فتوای معروف آخوند خراسانی که علیه محمدعلی شاه در زمان استبداد صغیر داد قابل مقایسه است، بلکه به مراتب از اونهم مهمتره. بنابراین به لحاظ دینی هم کسانی که مقلد آقای منتظری هستند و یا مقلد ایشون نیستند ولی عدله دینی براشون مهمه، دعوت میکنم حتماً سؤالات آقای کدیور و پاسخهای آقای منتظری رو با دقت بخونن و روشن میکنه ایشون که حکومت با رفتاری که الان داره میکنه، با کشتار، با دستگیری، با سرکوب، با زندان، فاقد وجه شرعیه و بنابراین واجب است باهاش مخالفت کردن با هر وسیله ایکه صلاح میدونه هرکسی و البته چارچوب امر به معروف و نهی از منکر و مبارزات مدنی و بی خشونت که منجر به خونریزی نشه، بتواند این حکومت رو ساقط کنه. بنابراین از این حیث، به لحاظ عقلی، شرعی، عرفی، نه فقط مشکلی نداره که ما آنچه از دستنمون برمیاد برای ساقط کردن کودتاچی ها و حکومت ناپذیر کردن کشور و مردم برای یک گروه غاصب به کار ببریم، بلکه حتی واجب هم میشه. اما اینکه آیا اقتصاد کشور صدمه میخوره، در یک دوره ای با کارهایی که میکنیم میخوره اما یادمون باشه حاکمیت کودتاچی ها با رانت خوارهایی که دارن، با میلیاردها میلیارد تومان سوء استفاده هایی که میکنن، وزیر کشوری که به تنهایی 160 میلیارد تومان خودش اعلام میکنه که ثروت داره، دستی که در هرجایی دراز کردند، سردارای رانت خوار سپاه که چهره سپاهیها رو هم خراب کردند و در رأس این کودتا هستند، پولی که به جیب اجنبی میریزن، به جیب روسها میریزن، باجی که به اونها میدن، منافعی که در بیت رهبری میبرند، کارهایی که به خصوص در همین 4 سال گذشته کردند، با میلیاردها میلیارد دلار درآمد نفتی، 25 میلیارد دلار فقط به قرارگاه خاتم سپاه دادند که یک عده محدود و معدودی از اون بهره میبرند، یک میلیار دلار فقط گم شده و میلیاردها میلیارد پول که حیف و میل کردند و ادامه حیاتشون بیش از پیش کشور رو به قهقرا و افلاس و بدبختی و گرونی خواهد برد، یک دوره کوتاه چند ماهه ای فشار روی کودتا آوردن و اقتصاد رو خوابوندن به نظر من بلافاصله نفع بعدی ای داره برای اینکه کار رو از دست دزدها و چپاولگرا و زورگوها خارج میکنه و مملکت وقتی مال خود مردم باشه اونوقت میشه که اون رو ساخت و دوای درد این گرونی، بیکاری، فقر و بدبختی کشور رو درمان کرد؛ دوای اون رو پیدا کرد و درمان کرد. بنابراین حتی به لحاظ اقتصادی هم ولو در کوتاه مدت، تمام هم ما اینست که چرخ کشور رو بخوابونیم تا کودتاچی ها نتونن حکومت کنن، مطمئن باشید که در میان مدت و دراز مدت ما میتونیم که با حاکمیت مردم و عقل و تدبیر، اقتصاد کشور رو شکوفا کنیم و مشکلاتش رو حل بکنیم.
اما برگردیم سر بحث خودمون، در این مرحله اول پروژه فلج سازی، درواقع سه نقطه اساسی برق، ارتباطات و برنامه های کامپیوتر مطرحه. البته برق رو میشه بزرگتر مطرح کرد، زیر سرفصل انرژی تا حکومت در این مرحله روی مراکز انرژی، تولید نفت، پالایشگاه ها و امثالهم بسیار بسیار حساسه و کنترل میکنه. به همین دلیل برق کالای بهتریست که میشه باهاش برخورد کرد و برق اگر درست از کار بیفته و از مدار بره بیرون حتی پالایشگاه ها هم میخوابه. نکته دیگر اینست که در مبارزات بی خشونت یک اصل طلایی همیشه هست و آن اینست که حد مبارزات آنجاییست که به عامه مردم، زندگی عامه مردم، حداقل مشکل رو ایجاد بکنه. یعنی حتی در اعتصابات سراسری، مغازه های مایحتاج عمومی مردم باید باز باشه. در قطع برق باید که خونه ها در امان باشند، حتی المقدور بیمارستان، نقطه قرمزه و باید در امان باشه. بنابراین اونچه که راجع به برق صحبت میشه، به کارخانجات دولتی در درجه اول، به اداره های دولتی، به مؤسسات دولتی و به هرجا که دولت از اونجا کار میکنه برمیگرده. نکته دیگه اینست که بعضی ها میگن کارگرها ممکنه این پیام بهشون نرسه. معمولاً در اینجور مواقع، مهندسین، تکنسینها، سرکارگرها و کارگرهای آگاه باید بقیه رو هم مطلع کنند. اساساً در همه کشورها این کار از مهندسین شروع شده.
من همینجا عرضم رو تموم میکنم و در جلسه بعدی به تکنیکهایی که به این کار مربوط میشه بیشتر می پردازیم. تا دیدار دیگه شاد و پیروز و سرافراز باشید، با پیروزی بر کودتاچی ها.



لینک صحبتهای قبلی:
http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/blog-post_9924.html
http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/blog-post_1638.html

http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/6.html

http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/511-1388-2009.html

http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/7.html
http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/8.html

http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/10_10.html

http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/11.html

۲ نظر:

سهیلا گفت...

ahb51 - آلمان - هانوفر
خبر بسیار مهم و موثق! ( منبع امتداد روشن )Teilen
Heute um 10:09
دیشب در یک جلسه سری وبسیار محرمانه که بین آقا مجتبی ( پسرخامنه ای ) و چند تن از سران رده بالای سپاه برگزار گردید مقرر شد :
{ احمدی نژاد قربانی شود }
اما موضوع از چه قرار است ؟ در این جلسه بنابر این شد در صورتی که اعتراضات مردمی همچنان ادامه یابد تا جایی که حاکمیت با خطر روز افزون و بیشتری مواجه شود باید طبق یک نقشه از پیش تعیین شده و دقیق آقای احمدی نژاد مورد سوقصد قرار گرفته و بطرز فجیعی کشته شود .
اما تبعات این حادثه :
1 - سپاه عملا وارد عمل می شود و با یک کودتای تمام عیارو به عنوان بروز وضعیت قرمز و بحرانی در کشور و در خطر بودن اسلام و ولایت فقیه و
هم چنین احتمال حمله بیگانگان یا کودتای عوامل آنها در داخل زمام امور کشور را بدست خواهند گرقت
2 - بعد از چند روز عده ای به عنوان عوامل ترور دستگیر می شوند و در اعترافات خود عنوان می کنند که از اصلاح طلبان و به طور مشخص از طرف آقایان موسوی و کروبی مورد حمایتهای ایدئولوژی و لجستیکی بوده اند
و بدین ترتیب
الف : بهانه لازم و کافی را برای برخورد قهرآمیز را با جناح اصلاح طلب و به خصوص با آقایان موسوی و کروبی را خواهند داشت
ب : مردم ایران که در بهت و حیرت حادثه ترور و عمل کرد سریع و خشن سپاه هستند کاملا ساکت خواهند ماند و تنها نظاره گر خواهند بود
ج : تمام دولتها و کشورهای جهان یعد از کشته شدن آقای احمدی نژاد در موضع انفعالی قرار خواهند گرفت و به خشونتهای جاری اعتراضی نخواهند کرد
3 - آقای خامنه ای ( ولی فقیه ) از حرف خود مبنی بر عدم تجدید انتخابات پا پس نگذاشته است
4 - همه مخالفان نظام و ولایت فقیه به نحو گسترده و بیسابقه ای و به شدیدترین و بی رحمانه ترین وضع ممکن سرکوب خواهند شد
5 - مدتی بعد در یک انتخابت نمایشی فرد مورد نظر خود را به مقام ریاست جمهوری منتصب خواهند کرد (بدون کوچکترین صدای مخالفی)
6 - برای مدت زیادی حاکمیت نظام تثبیت خواهد شد
دوشنبه 22 تير 1388


نظر شما چیه انتی اسلام
درسته سعنی همچین چیزی؟

Farid Farkhondeh kish گفت...

سهیلا جان
عاقلانه ترین کار برای خامنه ای و جمهوری اسلامی اینه که جام زهر رو بنوشند و ادامهء بازی رو بدهند به یک کس دیگه جز خودشون. کسی که برای ملت ایران کاملاً شناخته شده باشه.

ترور کردن احمدی نژاد رو من دو روز بعد از به قدرت رسیدنش گفتم. اما الان دیگه خیلی دیر شده بعید میدونم یه همچین حرکت احمقانه ای بکنند. مخصوصاً که کشته شدن احمدی نژاد رو توسط خود جمهوری اسلامی بالاخره لو خواهد رفت و همین 4 نفری هم که با جمهوری اسلامی هستند از آنها فاصله خواهند گرفت.
از نظری که دادی سپاسگزارم