سلام
چهارشنبه ۱۷ تیرماه ۱۳۸۸ و ۸ جولای سال ۲۰۰۹ میلادی. ساعت یازده شب در واشینگتن و البته روز پنجشنبه ۱۸ تیرماه، هفت و نیم صبح تهران و ایران.
من بازهم همهٔ صحبت ده دقیقهای امروز ایران رو به تظاهرات مهم هجده تیر اختصاص میدم؛ برای اینکه از چند جهت این تجمع در سراسر ایران، در تمام شهرهای کشور و تهران اهمیت داره. اهمیت اولش این است که حیات کودتاچیها به این است، به اون تز دو مطلق خودشون رو نشون دادن، نشون دادن مطلق نیرومند بودن خودشون و مطلق ضعیف بودن مردم، که هر چه زودتر سایهٔ شومش رو برگردونن روی سر مردم بگذارند و قدرت مردم در این است که این دو مطلق رو بشکنند، نشون بدند که هم حکومت ضعیفه و هم خودشون قویند و اینطور نیست که اونها میخوان نشون بدن. لذا این تجمع در سراسر کشور، بعد از ضرب و شتمی که کردند و با این روشی که الان پیشنهاد شده یک حضور مجددیست که راه رو برای حرکتهای بعدی جنبش باز میکنه.
نکتهٔ دیگه این است که دنیا، همه نشستند به نظاره؛ مطبوعات دنیا مطرح کردند، تلویزیونهای دنیا مطرح کردند، رادیوها، رسانههای گروهی، سیاستمدارهای دنیا؛ همه نشستند ببینند که درواقع کودتاچیها موفق نشدند مردم رو بترسونند، برگردونند توی خونههاشون. لذا حضور مردم در سراسر کشور، این پیام روشن رو هم به دنیا میده که کودتاچیها دارند سرجاشون مینشینند و نمیتونند که حاکمیت گورستانی خودشون رو بر کشور برقرار کنند. لذا من هرچقدر از اهمیت حضور در این تجمع پنجشنبه ۱۸ تیرماه، ساعت پنج بعدازظهر در تهران و تمام شهرهای کشور بگم، کم گفتم.
اما سه چهار نکتهاست که قبلاً هم صحبت کردم، باز دوباره دوست دارم که یادآوری بکنم؛ با توجه به تصمیماتی که گرفته شده، همه مطرح کردند و خطهایی که به مجموعهٔ مردم داده شده ، اصل اول این است که خون از دماغ کسی نباید بیاد. تا اونجا که امکان داره و میتوانید باید از درگیری اجتناب بشه؛ به قول مهندس موسوی زن باردار و بچهٔ خردسال هم بتونه در تجمع باشه. بنابراین اگر در تهران، تجمع در میدان انقلاب اعلام شده و جایگزینش هم میدان ولیعصر یا جایگزین دوم هم میدان هفتم تیر اما اگر این سه منطقه هرکدومش در اشغال نیروهای امنیتی و پلیسه، به هیچ وجه اصرار نداشته باشید که به این مکانهای تجمع برسید. در هرکجای شهر که هستید مثل دریای خروشان پخش بشید. در هرکجای شهر که هستید، سواره توی ماشین، یا پیاده توی پیاده رو یا توی خیابون، با نشون دادن علامت V با یک شعار واحد که «یا حسین، میرحسین» انتخاب شده (اگر خطری نداشته باشه) حضور خودتون رو اعلام کردید، در هر شهری از شهرهای کشور، در هر دهی از دهات کشور؛ اون مقصودی رو که در نظر هست برآورده خواهد کرد. مهم این است که نتوانند گرد مرگ و وحشت بر سر جامعه پخش کنند. مطمئن باشید، مطمئن باشید کودتاچیها نیرو کم دارند. وقتی میتونند خودی نشون بدند که مردم کپه باشند؛ فرض کنید در فاصلهٔ میدون انقلاب و آزادی، اونهم با آوردن چهل هزار نیرو از سراسر کشور به تهران. اینجا شهرستانها به کمک تهرانیها باید بیاند؛ اگر این نیرو در سطح کشور پخش بشه، در تمام شهرها، مراکز استانهای مختلف، شهرهای کوچک، اگر این نیرو پخش باشه، امکان نداره بتونند برخورد کنند و در نتیجه وقتی در سطح تهران هم پخش میشه مطمئن باشید که امکان رویارویی ندارند. بنابراین اصل اول اومدن توی خیابون، ولو پنجاه نفر باهم باشند، یک علامت سادهٔ جنبش رو نشون دادن یک کلمهٔ «یا حسین، میرحسین» گفتن کفایت میکنه (اگر خطری نداره).
نکتهٔ دوم این است که فیلم و عکس نباید فراموش بشه. هرکسی با یک دوربین سادهٔ موبایل، یا دوربین بهتر یا توی ساختمون بایسته از صحنههای مختلفی که میبینید فیلم و عکس تهیه کنید، اسم خیابون رو هم توی فیلمتون بگذارید، به نوعی اگر میتونید اسم شهر رو هم بگذارید؛ بیاد روی یوتیوب، برای CNN، برای خبرگزاریها، وقتی برای همهٔ دنیا ارسال بشه، اونوقت دنیا میفهمه که در سراسر ایران مردم اعتراض میکنند. بنابراین تهیهٔ فیلم و عکس فقط یک تفنن نیست، یک باید و یک امر لازم در این تجمع بزرگ در سراسر کشوره.
نکتهٔ بعدی؛ به هیچ عنوان درگیری نباید پیش بیاد. اگر هر خشونتی هم خواستند بکنند، قویترین سلاح ما این است که هیچکاری نکنیم که در ذهن اون بسیجی یا سپاهی یا پلیس، زدن و خشونت کردن به ما موجه باشه. او باید براش غیرموجه باشه اگر بخواد برخوردی بکنه، خشونتی بکنه. همین جا من یک سؤالی رو جواب بدم از بین سؤالاتی که برامون اومده، که «اگر دیدیم که یک نفر گیر افتاده و دارند کتکش میزنند چیکار باید بکنیم؟» حتماً باید یک دستهٔ ده پونزده نفره، هرچی بیشتر بهتر، برگردند و اون یه نفر رو نجات بدند. بهترین راه نجات دادن از دست دو سه یا چند نفر از نیروهای انتظامی که ممکنه دارند کتک میزنند یک نفر رو، اینه که شروع کنند باهاش به حرف زدن. چون اون آدمی که دستش رو بلند کرده، پلیس یا بسیجی که چوبی، باتومی، چیزی داره و داره میزنه؛ در یک فضای عصبی به سر میبره. به محض اینکه شما به حرف بکشیدش، از اون فضا میاد بیرون، از اون مود (mood) درگیری میاد بیرون و بقیه میتونند اون دوستشون رو نجات بدند.
نکتهٔ دیگه این است که وقتی باهم هستید (متدی که تظاهرکنندهها در کرهٔ جنوبی داشتند و یکی از کاملترین روشهای حرکت بود) دستها رو که به هم گره بکنند جمعیت، ولو پنجاه نفر صد نفر، باهم راه برند، امکان شکستنش خیلی کمه. سعی کنید که به اصطلاح نظامیها کسی پشت سر نمونه که تنها گیر بیفته. هر چه باهم بیشتر باشید، شانس اینکه کسی گیر بیفته کمتره؛ ولی اگر هم کسی گیرافتاد باید حتماً رفت نجاتش داد. اینی که ما میگیم «بیخشونت»، دفاع واجبه! به این معنی نیست که از خودمون دفاع نکنیم و اون دفاع هم بهترین راهش این است که اون کسی که داره میزنه، فوراً دورهش بکنند، شروع کنند به حرف زدن که «چرا این کار رو میکنی؟ چرا اینجوری میکنی؟ این چه کاریه؟» به محض اینکه اینطوری شد، اون آدم دربند رو نجات بدین.
سؤال دیگه این بوده که «چرا یک شعار «یاحسین، میرحسین» انتخاب شده؟» برای اینکه شعارهای متعددی هست، البته اگر بخواهید پلاکارد داشته باشید، آزاده به شرطی که خطری نداشته باشد. ولی برای اینکه شعارها بعضیهاش بارهای مختلف داره، ممکنه عصبیت بیاره؛ اما این یک شعار ساده و کوچیک، همه چیز رو در درون خودش داره. وقتی شما بگید «میرحسین» یعنی اینکه احمدینژاد نباشه، یعنی خط و نشونی که آقای خامنهای کشیده بیخوده و «یاحسین، میرحسین» شعار سادهایست که بعداً هم خیلی به کار جنبش میخوره و خیلی به درد میخوره.
من نکتهٔ آخری رو هم بگم؛ فردا انشاءالله این تظاهرات که برگزار شد، از جمعه می ریم سر اینکه چگونه سیستمهای برق و کامپیوتر و مخابرات رو فلج سازی کنیم و وارد آکسیونهای فلج سازی بشیم. عرضم تمومه به امید پیروزی و تجمعات موفقیتآمیز [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند] تا فردایی دیگه شاد و سرافراز باشید.
لینک صحبتهای قبلی:
http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/blog-post_9924.html
http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/blog-post_1638.html
http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/6.html
http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/511-1388-2009.html
http://antieslaam.blogspot.com/2009/07/7.htmlhttp://antieslaam.blogspot.com/2009/07/8.html
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر