مگس!

چرا باراک اباما مگس را کشت؛ اما محمود احمدی نژاد نتوانست؟!

در سیاست، معمولاً رهبران و یا رئیس جمهور ها نمادهای بخصوصی دارند که خود را به جهان و یا حد اقل به ملت خودشان دیکته کنند؛ و از لحاظ روانشناسی با آنها بازی کنند تا به اهداف خود برسند و یا پیغامی را با یک "حرکت کوچک"، به بییندگان و یا سیاست مداران دنیا برسانند.

برای مثال، بیشتر رهبران دنیا همیشه یک بچه کوچک 3 یا 4 ساله را بغل می کنند و با آن عکس میگیرند یا جلوی دوربین تلویزیون نمایان میشوند.
این نمایانگر و نماد مهربانی و عطوفت است. آنها با این کارشان نشان میدهند که حتی به کودکان احترام میگذارند در صورتی که امکان دارد جلاد تر از خودشان؛ خودشان باشد برای مثال :
صدام حسین بارها با بچه های کوچک عکس میگرفت یا در تلویزیون شاهد بودیم که به مهدکودکها میرفت و بچه ها را میبوسید یا بغل میکرد.
یا همین خمینی خودمان. کسی که میلیون ها ایرانی و عراقی و ...... به خاک و خون کشید، جلوی دوربین بچه ها را بغل می کرد و با این حرکاتش ادعای روح لطیف و حساس داشت!!!!
هیتلر که با کوکان عکس میگرفت و حتی هنرپیشهء فقید " چارلی چاپلین" در فیلم دیکتاتور بزرگ ادایش را در می آورد.

اما حکایت این "دو مگس".

1- فیلمی که شما از اباما دیدید؛ در حقیقت پشت صحنهء یک مصاحبه بود و هنوز وقت مصاحبه نرسیده بود. اباما خود را برای مصاحبه آماده میکرد که آن اتفاق افتاد.
بعد از اینکه اباما مگس را با "مهارت بسیار زیاد" روی دستش کشت، جسد له شدهء "مگس" را با انگشتش نشان داد و به فیلمبردار با نوک انگشتش و با تسلط کامل بر روی حرکاتش دستور داد تا از مگس کشته شده فیلم برداری کند. در نگاه اول این حرکت خیلی خنده دار و بی ادبی ( بی کلاسی!) بنظر میرسد، اما اگر کمی شعور سیاسی داشته باشیم به راحتی منظورش را در می یابیم.
او با این حرکت بسیار سیاسی و تیزهوشانه می خواست نشان دهد دشمن آمریکا مثل یک مگس برای دولت آمریکا ( اباما) است و به راحتی لِه خواهد شد! در حقیقت یک جورهایی زهر چشم به رهبران دیکتاتور دنیا ( مثل خامنه ای) بود و برای همین این تیکه فیلم که بیشتر حالت تبلیغاتی هم داشت به بیرون درز کرد.

اما در رابطه با احمدی نژاد مسئله فرق میکرد. بی عرضگی و بی لیاقتی و دست پاچگی و ....... در سخنرانی او به خوبی مشهود بود.
ضمن اینکه احمدی نژاد با متن نوشته شده ای که به او داده بودند بیشتر شبیه یک سخنگو یا گویندهء اخبار جلب توجه میکرد و هیچگونه جذبه ای نداشت.